انجمن کلیمیان تهران
   

مرثیه‌ای برای عشقی که زاده نشد

   

 


نشریه پرواز آذر 9
1 شماره 32


روزهای محبت
شب‌های پیغام
قرارهای نگاه
اما ... .-
دست‌های سردت که
دست‌های گرم مرا
در خود ذوب می‌کرد،
خنده‌هایت
که انگار
قتلگاه و گهواره‌ی من می‌شدند
هر بار
اما حیف ... .-
لذت‌ عصرهای دلتنگی
اشک‌های شب هنگام
حس بی سانِ
دیدن تو
وقتی که حواست با من نیست.
آرزوی دیدن تو
در خواب.
شوق یک مهمانی
خرید
کافی شاپ
آغوش‌های در انتظار....
اما حیف
که تو زاده نشده‌ای
تا من اینجا
برای تو و عشقمان
و آرزوهایی که دیگر نقش نمی‌کشند
مرثیه‌ای چنین
سردهم.

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید