نشریه پرواز آذر 91 شماره 32
داشتن
شغل مناسب و پیدا کردن کاری که درآمد آن پاسخگوی هزینههای زندگی باشد، یکی از
دغدغههای مشترکی است که فارغ از موقعیت اجتماعی، سن و یا محل زندگی تقریباً در
گوشهی ذهن و یا محل زندگی در گوشهی ذهن همه در سراسر دنیا، جایی را به خود اختصاص
داده است. اما این دغدغهها که در دوران جوانی و خصوصاً پس از اتمام تحصیلات
دانشگاهی به اوج خود میرسند، تنها به شرایط اقتصادی جامعه محدود نمیشوند، بلکه
عواملی چون عادت به کار کردن، توقعات فردی و ارزشگذاریهای غیر منطقی مرسوم در
جامعه نیز بر شدت فشار آن میافزایند.
در کنار این نگرانیها، اتلاف وقت و به اصطلاح در رفتن از زیر کار و تلقی آن به
زرنگی، به موضوعی عادی در فرهنگ ما تبدیل شده است، بهطوری که بر اساس آمارهای
جهانی، ایرانیان بعد از اعراب و آفریقاییان جایگاه سوم تنبلی را در جهان به خود
اختصاص دادهاند .
تنبلی اجتماعی درد تازهای نیست، عدهای شب و روز را درس میخوانند که بعداً مجبور
نشوند کار کنند. فراگیر بودن تنبلی در کشور ما ریشهی فرهنگی دارد. مردم ایران به
دلیل وجود نعمتهای خدادای و پرنعمت بودن سرزمینشان کار کردن را برای مردمِ عادی
میدانستند و تن پروری را اشرافیت تصور میکردند. این تلقی وجود دارد که افرادی که
کار نمیکنند، از طبقهی اجتماعی برتری برخوردار هستند. اما در این میان
بیانگیزگیهایی که از سوی جامعه به فرد تحمیل میشود نیز دلیلی بر این تنبلی است؛
وقتی تمام تلاشها زمانی به نتیجه میرسد که یک پشتیبان در سایه، همیشه وظیفهی
مراقبت را انجام دهد. بسیار از ما همکلاسیهایی داشتهایم که هنوز درسشان به اتمام
نرسیده؛ در پروژههای بزرگ حضور یافتهاند. نکتهی جالب توجه اینجاست که در اغلب
کشورهای مهاجرپذیر، ایرانیان جزو نیروهای کاری با کیفیت محسوب میشوند و حتی بسیاری
از کارهایی را که در داخل کشور حاضر به انجام آن نیستند، بدون هیچ احساس خجالتی
میپذیرند.
در سویی دیگر، بسیاری از کشورها با برنامهریزی و تدوین شیوههایی دقیق سعی میکنند
تا افراد را از دوران کودکی با فرهنگ کار آشنا کنند. به عنوان مثال در آمریکا،
کودکان در دوران ابتدایی و متوسطه تشویق میشوند تا با شرکت در برنامههای گروهی و
یا امور خیریه که معمولاً با همراهی یکی از بزرگسالان خانوادهی کودک صورت میگیرد
از منافع غیرمادی این فعالیتها برخوردار شوند. در اروپا نیز در بسیاری از
خانوادهها، کودکان در ازای پول توجیبی و یا استفاده از تفریحات هزینهبر مورد
علاقهشان موفظند تا در بخشی از کارهای خانه به پدر و مادرشان کمک کنند. پرورش
فرهنگ کار کردن در مقاطع بالاتر، شکل جدیتری به خود میگیرد. نوجوانان بین 16 تا
18 سال اجازه پیدا میکنند به طور نیمه وقت در خارج از خانه یا در مدرسه کار کنند.
درطی دوران کالج و دانشگاه نیز کار پارهوقت و یا تمام وقت بخشی جدانشدنی از زندگی
جوانان است و در بسیاری از موارد بخش عمدهای از هزینههای تحصیلشان را تأمین
میکند. جدا از علاقهی شخصی جوانان به کار کردن در حین تحصیل دانشگاهها و حتی
سازمانهای خصوصی و دولتی نیز در ابتدای هر ترم تحصیلی، فهرست بلندی از مشاغل موجود
که به Internshipمعروف است را منتشر میکنند تا دانشجویان به فراخور کلاسهایشان
بتوانند شغل مناسبی را انتخاب کنند. به این ترتیب هم سازمانها و صاحبان مشاغل از
جذب نیروی کار ارزانتر سود میبرند و هم جوانان ضمن عادت به کار کردن درحرفهی
موردنظرشان تجربهی کاری بدست میآورند که نقش بسیار تعیین کنندهای و مهم درپیدا
کردن شغل پس از تحصیلشان ایفا میکند. نکتهی قابل توجه اینجاست که نوع حرفهی این
جوانان، بار ارزشی خاصی در شخصیت اجتماعی آنان ندارد. کار کردن درکافه، شستن ظرف در
رستوران و پاک کردن شیشههای فروشگاه، مسئلهی خجالت آوری برای یک دانشجو پزشکی یا
مهندسی نیست. جامعه نیز نه تنها نگاه تحقیر آمیزی به این گونه مشاغل ندارد، بلکه
این جوانان را برای پشتکارشان میستاید.
این نوع فرهنگ کاری که در بسیاری از کشورهای غربی و توسعه یافته دیده میشود، شاید
الگوی خوبی برای تغییر باور جوانان و همینطور جامعهی ایران در ارتباط با ترویج
فرهنگ کار باشد. به یاد داشته باشیم که کار عار نیست.
منبع: www.wikipedia.com
1 - به نقل از خبر - آنلاین
|