نشریه پرواز آذر 91 شماره 32
شورای سردبیر
ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات فردی- اجتماعی هر فرد است که حتی از دیدگاه دینی از
آن پیوند مقدس یاد میشود. اما چگونه است که بعضی از زوجها پا در این راه
میگذارند ولی پس از طی زمانی و یا حتی گذر از مراسم گوناگون نظر خود را عوض کرده و
عقب گرد میکنند؟ چه عواملی در انتخابهای غلط برای شروع یا پایان اینگونه روابط
مؤثر است؟ به طور حتم میتوان بسیاری عوامل را نام برد اما از نظر نگارندگان چهار
عامل اساسی صداقت، واقع بینی زوجها، خانوادهها و افراد ثالث مهمترین لازمههایی
هستند که بتوان برای استحکام این پیوند و دوام آن در آینده نام برد. شاید بتوان گفت
که صداقت ریشهی اکثر اختلافات و کلید رفع بسیار از ابهامات است. اینکه دو طرف خود
را آن گونه که هستند، نشان دهند، و سعی نکنند شخصیتی از خود بروز دهند که از واقعیت
آنها دور و به فرد آرمانی طرف مقابل نزدیک است، این آرامش را به شخص مقابل میدهد
که تصمیم گرفته شده برای آینده برپایهی دروغ نبوده و بعد از ازدواج با شخصیت دیگری
رو به رو نخواهدشد. این قسم رفتارها باعث آن گشته که ازدواج را به هندوانهی دربسته
تشبیه کنند، که در واقع این فرض تا مقدار زیادی غلط است زیرا بسیاری از مشکلات و
اختلاف نظرها را میتوان قبل از ازدواج تشخیص داد.
عامل بعدی واقع بینی است. این نکته بسیار ضروریست که بدانیم نمیتوان بعد از ازدواج
خلقیات، اعتقادات وحتی بسیاری از عادتها را تغییر داد. به عنوان مثال مسئلهای
بعضاً مشاهده میشود این است که فردی مذهبی با شخصی که فرایض دینی را کمتر به جای
میآورد، زندگی مشترک را آغاز کرده اند؛ به این امید که میتوانند طرف مقابل را
تغییر دهند. این دو نفر ممکن است در آغاز زندگی مشترک سعی کنند متناسب با
دیدگاههای یکدیگر رفتار کنند و از خواستههای خود چشم پوشی کنند، اما پس ازمدتی به
علت نهادینه نبودن بسیاری از این اعتقادات هریک بر نقطه نظر خود پافشاری خواهند
کرد. خانواده هایی که با وجود اختلافات این چنینی تشکیل میشوند دچار زندگیهای
استهلاکی و خسته کنندهای هستند که با کوچکترین اختلاف نظر در گیر بحث و جدل
میشوند و فرزندان نیز دچار سردرگمی و تعرض خواهند شد. حال آن که دختر و پسر
میتوانند با شناخت درستی که از یکدیگر و خانوادههای هم بدست میآورند، این گونه
تعارضها را قبل از ازدواج تشخیص دهند. بطور کلی هیچ تصمیمی نباید بر پایهی
تغییرات احتمالی آتی گرفته شود و باید کسی را به عنوان شریک زندگی برگزید که
همانگونه که هست پذیرفته شده باشد.
خانوادهها نیز از جنبه های گوناگون می توانند درموفق یا ناموفق بودن ازدواج
فرزندانشان مؤثر باشند آنها در بسیاری از موارد میتوانند حامی فکری زوجهای جوان
باشند. پدر و مادری با تجربه، به عنوان همراه فرزند خود را راهنمایی میکنند حتی
اگر از اشتباه بودن تصمیم فرزندشان مطمئن هم باشند به جای تحمیل دیدگاه، علل
نارضایتی را روشن میسازند.
جنبهی دیگر تاثیر گذاری خانوادهها، هماهنگی نسبی دو سویه از نظر فرهنگی و رفتاری
است. همانگونه که گفته شد بسیاری از رفتارهای نهادینهی افراد ریشه درخانواده های
آنها دارد و در واقعیت هر فردی جدای از خانوادهاش نیست و به همین دلیل است که
بسیاری از ازدواجهای احساسی که با جدایی کامل از خانوادهها شروع میشوند آیندهی
روشنی نخواهند داشت. اما مهمتر اینکه کمک و همراهی والدین نباید رنگ دخالت به خود
بگیرد. به ویژه پس از ازدواج، لزومی ندارد که خانوادهها در تک تک تصمیمگیریهای
زوج نقش داشته باشند. مسلماً هر پدر و مادری صلاح فرزندش را میخواهد و سعی دارد
قدمی در راستای خوشبختی او بردارد، اما والدین باید این موضوع را درک کنند که
همفکری بیش ازحد میتواند استقلال و آرامش زندگی فرزندانشان را بر هم بزند. از سوی
دیگر فرزندان نیز باید بیاموزند که این عشق و علاقهی والدینشان را به گونهای صحیح
مدیریت کنند.
در پایان نقش پنهان و بسیار موثر اشخاص ثالث در ازدواج خودنمایی میکند. جداییهایی
که به علت سؤتفاهم رخ میدهند بسیار تلخ هستند، تلخ تر از آن زمانی است که شخصی
ناآگاه و خارج از محدودهی خانواده باعث این سؤتفاهم شده باشد. اگر تمامی افراد
جامعه این موضوع را به درستی درک کنند که بسیاری از موضوعات، حریم خصوصی اشخاص است
و احتمال آن وجود دارد که اطلاعاتی که ما در اختیار داریم صحت نداشته باشد، این حق
را به خود نمیدهیم تا با بیان بعضی صحبتها زمینهی یک جدایی را ایجاد کنیم. سوی
دیگر این بحث زمانی است که خانواده ها برای تحقیق اقدام به پرسوجو میکنند.
اینجاست که شمشیر دولبهی حقیقت خودنمایی میکند. در چنین مواقعی عدهای حقایقی را
که میتوانند زندگی آیندهی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و نشان از عدم تفاهم دو طرف
دارد پنهان میکنند؛ به این خیال که با این کار در حق فرد مورد پرسوجو لطف کرده
اند. اما باید مد نظر داشت که پنهان کردن برخی مسائل نه تتها به نفع فرد نیست بلکه
می تواند آیندهی دو جوان را تباه کند. البته این امر تنها و تنها برای مواردی
صادق است که می تواند نقش حیاتی در زندگی فرد داشته باشد و اطمینان کامل و صد در صد
در مورد آنها وجود دارد، نه شایعات و شنیده هایی که تنها زادهی افکار دیگران است و
هیچ پایه و اساسی ندارد و متأسفانه این روزها بسیار از زبان افراد جامعهی ما شنیده
می شود. باید توجه داشت که
مهمترین مسئله در ازدواج وجود تفاهم و هماهنگی در خصوصیات اخلاقی است و حتی برخی
خصوصیاتی که دردیدگاه عموم مذموم است اگر در هر دو طرف مشترک باشد، مشکل ساز
نخواهد بود. ازسوی دیگر عدهای نیز از روی کینهی شخصی یا حسادت به بدگویی
میپردازند.
با توجه به مسائل گفته شده به نظر میرسد پرسوجو و تحقیق روشی مطمئن برای دستیابی
به شناخت نیست. تنها راه برای موفقیت در ازدواج روراستی و صداقت است، اینکه فرد
کاملا بداند از طرف مقابلش چه انتطاراتی دارد و آنها را بدون کم و کاست و رو در رو
و مستقیم مطرح کند.
در این میان نباید نقش دوران نامزدی را نادیده گرفت که یکی از حساسترین و مهمترین
دورانهای زندگی است. دورران نامزدی بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. هیچ
دلیلی وجود ندارد که نامزدی حتماً به ازدواج منجر شود و اصولاً اگر چنین بود چه
نیازی به گذراندن آن پیش از ازدواج بود؟ جوانان به هیچ عنوان نباید پس از آغاز رسمی
این دوران به دلیل ترس از قضاوت منفی مردم درمورد خود، مشکلات را نادیده بگیرند و
عجولانه دربارهی زندگی آینده شان تصمیم گیری کنند.
ازدواج مقولهای بسیار گسترده و پیچیده است و با چند سطر نمیتوان تمامی ظرافتهای
آن را بیان نمود، اما با کمی دقت و تأمل و درنظر گرفتن مواردی نظیر موارد گفته شده
یافتن زوج مناسب چندان هم کار دشواری نخواهد بود.
|