نشریه پرواز آذر 91 شماره 32
صبح
بیست و سومین روز از آخرین ماه تابستان، به همراه 28 نفر از اعضای سازمان دانشجویان
یهود ایران، راهی مسیر پر پیچ و خم، اما زیبای الموت شدیم.
طبق عادت همیشگی که انتظار میرفت با تأخیری حدود یک ساعته حرکت کنیم، اما این بار
به موقع و حوالی 5:30 صبح راهی شدیم.
عقربههای ساعت 10:30 را نشان میدادند که به دریاچهاُوان رسیدیم.
اُوان که بزرگترین و زیباترین دریاچه در منطقهی قزوین است، در نیمهی شمالی الموت
و در فاصلهی 75 کیلومتری شهر قزوین قرار دارد.
این دریاچه با مساحتی در حدود 7 هکتار دارای آب شیرین است و آب آن توسط چشمههای کف
دریاچه و بخش ناچیزی از آن نیز هنگام بارندگی تأمین میشود.
دریاچهی اُوان احتمالاً در حدود 500 سال پیش بر اثر لغزش گسلی به وجود آمده که این
گسل در حال حاضر غیرفعال است. اُوان که به معنی وان پر از آب (آب+وان) است؛ در
تابستان محل ماهیگیری، شنا و قایقرانی، درپاییز مأمن پرندگان مهاجر مانند قو، غاز،
مرغابی و... است و در زمستان با توجه به سردی هوا و یخ زدن سطح آن، قابلیت اسکی
کردن بر روی آن وجود دارد.
در اطراف دریاچه انواع مختلفی از گونههای درختی دست کاشت مانند بید، چنار، تبریزی،
سنجد، گردو و همچنین انواع درختان میوه و گیاهان علفی مانند گون، کنگر و شیرین بیان
روییده است. انواع گونههای جانوری از قبیل کَل و بزکوهی، پلنگ، خرس قهوهای،
روباه، سیاه گوش (گربهی وحشی)، انواع عقاب،شاهین، جغد و انواع گنجشکسانان،
قورباغه، لاکپشت، خرچنگ و سنجاقک نیز در اطراف دریاچه زیست میکنند.
سنجاقکهای بسیاری که در نزدیکی سطح آب دریاچه پرواز میکنند، گواه تمیزی آب دریاچه
از آلودگیهای شیمیایی است و به این معنی است که آب آن در در صورت جوشاندن، قابل
استفادهی خوراکی خواهد بود.
با توجه به شیرین بودن آب دریاچه، ماهیهایی چون قزلآلای رنگین کمان، کپور و اردک
ماهی درآن زندگی میکنند.
پس از گشت و گذار و صرف نهار در اطراف دریاچه، برای مشاهدهی دژی که درحدود هزار
سال پیش (483 هجری قمری) پایگاه مبارزه، تبلیغ و جذب پیروان حسن صباح رهبر فرقهی
اسماعیلیه بوده است، رهسپار شدیم.
حسن صباح را خداوندگار الموت نیز مینامند که نشاندهندهی نقش وی در نظام مدیریتی
الموت است. وی مردی برجسته، فرماندهای با کفایت و سیاستمداری بینظیر بوده که به
مدت 35 سال در الموت به سادگی زیسته است. مطابق مدارک تاریخی موجود، وی درفلسفه و
نجوم نیز عالم بوده است.
شرح زندگی پر ماجرای حسن صباح در کتابهای بسیاری آمده است که از آن جمله میتوان
به کتاب خداوندگار الموت نوشتهی پل آمیر نویسندهی فرانسوی و با ترجمهی ذبیحالله
منصوری اشاره کرد.
قلعه الموت یکی از قلعههای منحصر به فرد تاریخی ایران است که در بهمن 1381 به ثبت
ملی رسید. این مکان درشمالشرقی روستای گازرخان (قصرخان) و بر فراز صخرهای به
ارتفاع 2163 متر از سطح دریا قرار دارد. صخرههای اطراف قلعه رنگ سرخ و خاکستری
دارند و پیرامون آن از هر چهارسو پرتگاه است و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع
شمالشرقی آن است.
حوالی 3 بعدازظهر که به روستای پایین قلعه رسیدیم، به علت باریکی راه، راهپیمایی
نسبتاً طولانی را تا پلههای ورودی قلعه که نزدیک به 100 پله است، انجام دادیم. این
بنا که مردم محلی آن را قلعهی حسن مینامند، متشکل از دو بخش شرقی و غربی است. طول
قلعه حدود 120 متر و عرض آن در نقاط مختلف بین 10 تا 35 متر متغیر است. با اتمام
پلههای نفسگیر قلعه درداخل صخرهای، فضایی دست کنده پدیدار شد که با توجه به
تابلوی راهنمای آن به دیدبانی اسبی خانه موسوم بوده و برای دیدهبانی و همچنین به
عنوان یک گذرگاه ارتباطی از آن استفاده میشده است. بعد از دیده بانی با بالا رفتن
از یک سری پلهی دیگر، وارد محوطهی اصلی قلعه شدیم. در این قسمت استحکاماتی نظیر
اصطبل، چند اتاق که در دل کوه کنده شده و محل ذخیرهی آب است، انبار ذخیرهی غلات و
... بر جای مانده است. در این مکان همچنین برای راهنمایی بازدیدکنندگان قلعه، از
طرف سازمان میراث فرهنگی، مسئولی حضور دارد تا داستان پرماجرای حسن صباح در الموت
را به اختصار برای همگان توضیح دهد. وی زمان بنای قلعه را سال 246 هجری قمری و
همزمان با خلافت متوکل خلیفهی عباسی ذکر کرد.
اسماعیلیان پس از تصرف الموت و در طی دو سده حضور و فعالیت دراین منطقه، دژهای
بیشماری را در این منطقه بنا نمودند. در درهی الموت نزدیک به 20 دژ در بلندیها و
در کنار پرتگاههای سهمگین و هولناک بر جای مانده است.
این قلعه در سال 654 هجری قمری به دست هلاکوخان مغول به آتش کشیده و ویران شد.
پس از بازدید از قسمتهای مختلف قلعه و این بار با شادمانی سرازیریِ راه بازگشت،
راهی شدیم.
هنگام بازگشت در یکی از پارکهای شهر قزوین برای صرف شام توقف کوتاهی نمودیم و
سرانجام ساعاتی بعد همگی به خانههای خود بازگشتیم.
منبع: www.wikipedia.com
|