نشریه پرواز -
شهریور 1388
نامم،
لیلی نیست و مجنوننام، او هم.
شوریدگیام هم، لیلایی نیست و مجنونوار، شورِ او هم.
تصویرم از دنیا، پر ز مجنون نیست و از لیلی، دنیای او هم.
پیچ و تاب خوردنم، از فرط شیدایی، هویدا نیست و نمایان رقصِ او هم.
شبهایم پر ستاره همچون روز نیست و تک ستاره، شبهای او هم.
فریادهایم آشنای این گوش نیست و برای این گوش، نجوایِ او هم.
نگاهم به چندین ره گره خورده نیست و به چندین ره چشمانِ او هم.
کوهی که در خیال به آن تیشه میزنم، فرهادی نیست و فرهادوار، تیشۀ او هم.
هر نفسم، آشکارا پر و خالی برای او نیست و پر و خالی، ششهایِ او هم.
اشکهایم، به کلام، برای او نیست و به کلام، اشکهای او هم.
.
.
.
قلبم، شیرین جای خود نیست و شیرین، قلب او هم...
|