شرگان انورزاده
نشریه متانا مهر 1387
اي خد-اي مهربان، چرا ما گاهي اينقدر ناشكريم؟
اين همه نعمتهاي خوب، نكات مثبت و خيلي چيزهاي خوب در كنارمان داريم و
ميبينيم امّا متوجه نميشويم.
چرا به دنبال نكات منفي ميگرديم و به «نداشته هايمان» فكر ميكنيم.
چرا هم مسير «داشتههايمان» نيستيم؟
آفتاب، هر روز طلوع ميكند و ذرهاي از نور بيانتهاي او، مال ماست، مال خود، خود
ما. آسمان آبي بيكران، هم مال ما.
و از همه مهمتر، خانواده خوبمان، همسر و فرزندانمان، عزيزان و دوستانمان هم در
كنار ما. آنها كه دوستشان داريم و دوستمان دارند. محبّتي كه قلبمان را گرم ميكند.
و تو اي مهربانترين مهربانان، خد-اي من، كه هيچ گاه تنهايمان نميگذاري.
و هم چنين يك محيط گرم و صميمي، خانه جوانان عزيز و دوست داشتنيام، كه گرمي و
صفايش تمامي ندارد. هياهو و صداي جوانان و نوجوانان، شور و نشاطشان، در خانه جوانان
جوانه ميزند و به ثمر مينشيند و عجيب به ياد دوران نوجوانيم مياندازد. به ياد
اوّلين فعّاليت و برنامه گروه كر كه در خانه جوانان آن روزها داشتيم و هم زمان با
«موعد سوكا» بود. حالا هم دوباره سوكا در راه است.
موعد سايبانها، كه سايبان مهربانيش را در دل هايمان ميگستراند.
دوباره صحبت از برپايي سوكا در خانه جوانان است. سنتي كه بچهها هميشه به يادش
هستند و هيچ گاه فراموشش نميكنند.
موعدي كه در آن نعمتهاي خد-اي مهربان را بهتر ميبينيم و درك ميكنيم.
در سوكا كه نشستي، رنگينك ميوههاي آويزان، تنوع زندگي را به ياد ميآورد.
و گاه از لابه لاي سقف سوكا، به بالا كه مينگري، آبي آسمان بيانتها به يادت
ميآورد كه شكر به درگاه پروردگار انتهايي ندارد.
اي خد-اي مهربان، در آستانهي سال جديد عبري و موعد سوكاي پر بركتت شكرگزارت هستيم.
شكرگزار نعمتهايت، مهربانيت و الطاف بيپايانت.
اي خد-اي آسمانها و زمين، در آستانهي موعد سوكا، عيد سايبانها، سايه سار
مهربانيت را از ما دريغ مدار.
سوكا، جشن سايه سار مهرباني، مبارك
|